دانــــــلـود تــوحـــــــــید

مـــــرکز دانلود اهـل سنــــت بلـــوچستـــان


پیامبر را چگونه دوست داشته باشیم؟!


محبت و دوست داشتن رسول الله صلی الله علیه وسلم از بزرگترین طاعات و عبادات به شمار می آید. ایشان سید و سرور فرزندان آدم علیه السلام، امام جهانیان، پیشوای بندگان الله، دعوتگر راه راست و فرستاده ای به سوی عالمیان است که الله تعالی محبت، طاعت و احترام و اداء حقوق وی را بر بندگانش واجب نموده است.

واضح است که برای داشتن هر ادعایی، باید دلیل و برهان وجود داشته باشد تا ادعا تصدیق شود. پس کسی که ادعای محبت رسول الله صلی الله علیه وسلم را دارد باید در وی ویژگی ها و صفاتی وجود داشته باشد که دال بر محبت وی باشد. هرچه این ویژگی ها و صفات در مؤمن بیشتر باشد شانسش در دوست داشتن و محبت رسول الله صلی الله علیه وسلم افزایش می یابد. این ویژگی ها را در شش مورد به طور خلاصه بیان می کنم:

۱)تبعیت از سنت وی و تمسک جستن به سیرت و راه و روش وی. الله تعالی می فرماید: {قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّـهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّـهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ}[۱] ترجمه: بگو اگر الله را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا اینکه الله شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد و الله آمرزنده ی رحیم است.
ابن کثیر رحمه الله در تفسیر این آیه می فرماید: (این آیه ی کریمه مانند حکم و داوری است نسبت به کسی که ادعای محبت رسول الله صلی الله علیه وسلم را دارد. اگر شخصی بر طریق و راه و روش وی نباشد پس او در ادعایش دروغگو است تا زمانی که از شریعت محمدی و دین نبوی در تمامی اقوال و افعالش پیروی و تبعیت کند.
همانطور که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: “من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو ردّ”[۲] «هر کس عملی را انجام دهد که ما به آن دستور نداده ایم آن عمل رد و مردود است». و برای همین است که الله تعالی فرموده: {بگو اگر الله را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا اینکه الله شما را دوست بدارد}با این کار چیز بیشتری از آنچه که طلب داشتید به دست می آورید؛ یعنی شما محبت الله را خواستار بودید اما اگر از رسول الله صلی الله علیه وسلم پیروی کنید، علاوه بر اینکه شما الله را دوست می دارید الله نیز شما را دوست می دارد)[۳].
در حدیثی که ابی قراد السُّلمی روایت می کند، می گوید: کنا عند رسول الله صلی الله علیه وسلم فدعا بطهور غمس یده فیه ثم توضّأ، فتتبعناه فحسوناه، فقال: ما حملکم علی ما صنعتم؟ قلنا: حبّ الله ورسوله. قال: فإن أحببتم أن یحبّکم الله ورسولُه، فأدّوا إذا ائتمنتم، واصدقوا إذا حدّثتم، وأحسنوا جوار من جاورکم[۴]. ترجمه: نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودیم که از ما آب خواست؛ دستش را در آن فرو برد سپس وضو گرفت. پس او را دنبال کردیم و آنرا بر دست و صورت خود زدیم، فرمود: چه چیزی باعث شد که چنین کنید؟ گفتیم: محبت الله و رسولش. فرمودند: اگر دوست دارید که الله و رسولش شما را دوست بدارد، پس امانت را اداء کنید، و هنگام سخن گفتن راست بگویید، و با همسایگانتان نیکی کنید.
۲)وی را بسیار یاد کردن و شوق دیدارش را داشتن. ابن قیم رحمه الله می گوید: (بنده هرچه بیشتر محبوبش را یاد کند و محاسن و نیکی هایش را در قلبش حاضر کند، عشق و محبتش و شوق دیدارش افزایش می یابد. و محبتش تمام قلبش را فرا می گیرد. اما اگر وی را یاد نکند، شوق و محبتش به وی کم می شود. هیچ چیزی بیشتر از دیدن محبوبش باعث روشنی چشم وی نمی شود. و همچنین هیچ چیزی بیشتر از یاد و ذکر محبوب باعث شادی و خوشحالی قلبش نمی گردد. زمانی که محبتش در قلب افزایش یابد زبانش نیز به مدح و ثنای وی می پردازد. و محاسن و نیکی هایش را ذکر می کند. کم و زیاد شدن آن بر اساس کم و زیاد شدن محبتش در قلبش است)[۵]. در حدیثی ذکر شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: “من أشدّ أمتی لی حبّاً ناسٌ یکونون بعدی یودّ أحدهم لو رآنی بأهله وماله”[۶] ترجمه: از میان امتم کسانی بیشترین محبت را نسبت به من دارد که بعد از من می آیند و هر یک از آنان آرزوی دیدن مرا می کنند حتی بقیمت فدا کردن اهل و مالشان.
یادگیری قرآن کریم و عمل کردن به آن همراه با یادگرفتن آداب آن. عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرماید: “اگر بنده قرآن را دوست بدارد پس او الله و رسولش را دوست داشته است”[۷] ۳)دوست داشتن قرآن و تلاوت کردن و تدبر کردن در آن از بزرگترین راه های هدایت است. الله تبارک و تعالی این کتاب روشنگر را بر بندگانش از روی رحمت و مهربانی اش نازل نموده است تا روشنایی و بشارتی باشد برای ذاکرین، و آن را هدایت و برکتی برای جهانیان قرار داده است. هر مسلمانی که دوست دارد به بالاترین درجه ی محبان و دوستاران وی برسد باید قرآن کریم را مورد تعظیم و احترام قرار دهد. ابن قیم رحمه الله می فرماید: (هیچ چیز برای قلب، مفیدتر از تلاوت، تدبر و تفکر در قرآن نیست. … زیرا آن باعث ایجاد محبت، شوق، ترس، توکل، خوشنودی، شکر، صبر و امید شده و باعث دور شدن و ناپسند دانستن تمام افعال و صفات ناشایستی که باعث فساد قلب می گردد، می شود. اگر انسان ها می دانستند که در تلاوت قرآن و تدبر در آن چه چیزی نهفته است، همه چیز را رها می کردند و به آن روی می آوردند)[۸].
۴)محبت داشتن نسبت به کسی که رسول الله صلی الله علیه وسلم او را دوست داشت و بیزار بودن از کسی که وی از او بیزار بود.و این از بزرگترین نشانه های محبت داشتن به وی محسوب می شود. اگر کسی دوست بدارد آنچه را که وی بیزار بود و یا بیزار باشد از آنچه که ایشان دوست می داشت؛ چنین شخصی در محبتش نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم صادق نیست. برای این مسأله احادیث زیادی وارد شده است از جمله: فرمودند: “من أحبّ علیّاً فقد أحبّنی، ومن أبغض علیّاً فقد أبغضنی”[۹] ترجمه: کسی که علی را دوست بدارد براستی که مرا دوست داشته و کسی که از علی بیزار باشد براستی که از من بیزار است.
و درباره ی حسن و حسین رضی الله عنهما می فرمایند: “من أحبّهما فقد أحبّنی ومن أبغضهما فقد أبغضنی”[۱۰] ترجمه: کسی که آن دو را دوست بدارد براستی که مرا دوست داشته و کسی از آن دو بیزار باشد براستی که از من بیزار بوده است.
می فرماید: “من أحبّنی فلیحب أسامه”[۱۱]ترجمه: کسی که مرا دوست دارد پس اُسامه را دوست بدارد.
همچنین می فرماید: “آیه الإیمان حبّ الأنصار وآیه النفاق بغض الأنصار”[۱۲] ترجمه: نشانه ی ایمان محبت انصار و نشانه ی منافق بُغض انصار است.
پس حب صحابه و اهل بیت و کسانی که از اهل علم و فضل بودند شامل آن مواردی می شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم دوست داشت.
دوست داشتن و نداشتن مردم در سه مرتبه قرار می گیرد:
کسی را که فقط نسبت به او محبت داریم و بیزار نیستیم؛ که این برای اهل ایمان و صالحانی است که پا برجا و استوارند.
کسی را که فقط نسبت به او کینه داریم و محبت نداریم؛ که این برای اهل کفر و شرک و نفاق است.
کسی را که هم دوست داریم و هم از او بیزاریم؛ که این برای گناهکاران اهل ایمان است. محبت اشتن نسبت به کارهای نیک و صالحشان و بُغض داشتن نسبت به معصیت ها و و گناهانشان.
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:“اللهم إنی أسألک حبّک وحبّ من یحبُّک والعمل الذی یقرّبنی إلی حبِّک”[۱۳] ترجمه: بارالها! من محبتت را می خواهم و محبت کسی که تو را دوست می دارد و عملی را که مرا به محبت تو نزدیک می کند.
۵)برحذر بودن از اینکه در وی غلو و مبالغه کنیم. و وی را از آن مقامی و جایگاهی که الله تعالی عطا نموده بالاتر قرار دهیم. اگر کسی این اصل را در نظر نگیرد به غلو در شخصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم می پردازد. و این عملی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از آن به شدت نهی کرده است. از یحیی به سعید روایت است که گفت: “کنا عند علی بن الحسین فجاء قوم من الکوفیین، فقال علی: یا أهل العراق أحبّونا حبّ الإسلام، سمعت أبی یقول: قال رسول الله: یا أیها الناس لا ترفعونی فوق قدری، فإن الله اتخذنی عبداً قبل أن یتخذنی نبیاً”[۱۴] ترجمه: در نزد علی بن حسین بودیم که گروهی از کوفیان آمدند، علی گفت: ای اهل عراق ما را با حب اسلامی دوست بدارید، شنیدم که پدرم می گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: ای مردم مرا از مقامم بالاتر نبرید، همانا الله مرا بنده ی خود قرار داد قبل از اینکه مرا پیامبر قرار دهد.
زمانی که می گوید: حب اسلامی یعنی حبی که مقبول و نافع است و حب غلو و مبالغه نیست. حبی است که قرآن و سنت ما را به آن دستور داده است.
و می فرماید: “أنا محمّد عبد الله ورسوله، ما أحبّ أن ترفعونی فوق منـزلتی التی أنزلنی الله عزّ وجل “[۱۵] ترجمه: من محمد بنده ی الله و رسولش هستم؛ دوست ندارم که مرا بالاتر منزلتی قرار دهید که الله تعالی برای من برگزیده است.
و می فرماید: “لا تطرونی کما أطرت النّصاری ابن مریم، إنما أنا عبد فقولوا عبد الله ورسوله”[۱۶] ترجمه: مرا آنگونه که نصاری پسر مریم – عیسی علیه السلام – را ستایش می کنند، نستایید. همانا من بنده هستم؛ پس بگویید بنده ی الله و رسولش.
۶)دوری کردن از بدعت و هوی و هوس.احادیث وارده در دوری کردن از بدعت، بسیار زیاد است. بسیاری از مردم گمان می کنند که بهترین راه برای اظهار محبتشان نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم، ایجاد بدعت و نوآوری در دین است. و کشاندن دین به سوی مراسم هایی که  هیچ اصل و اساسی در قرآن و سنت ندارند. و ادعا می کنند که این کار را بخاطر محبت و دوستی و وفاداری بع وی انجام می دهند. می بینیم که به دلیل غربت دین و عدم شناخت صحیح راه و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم در بسیاری از اماکن بدعت ها و نوآوری های عجیبی را به وجود آورده اند که می خواهند با آن محبت خود را نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم نشان دهند. مانند: عید مولود نبوی و جشن گرفتن روز هجرت ایشان و جشن گرفتن روز اسراء و معراج و مانند این روزها که در آن جمع می شوند و نشیدهایی را می خوانند. درست است که آنان به این طریقه می خواهند نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم اظهار محبت کنند و این نیت بسیار خوبی است ولی باید دانست که اظهار محبت کردن نسبت به وی باید از طریق تبعیت از راه و روش او باشد. لذا می بینیم که صحابه و تابعین بیش از هرکس دیگری نسبت به ایشان محبت داشتند و از وی تبعیت می کردند؛ دست به چنین اعمالی نمی زدند. و بدعت و نوآوری ایجاد نمی کردند؛ بلکه وارد شده است که آنان چنین اعمالی را ناپسند و ناشایست می دانستند و مردم را از آن بر حذر می داشتند و منع می نمودند. از ابوبکر صدیق رضی الله عنه روایت است که فرمود:“همانا من تابع هستم نه مُبتَدِع – بدعتگر -، پس اگر به راه راست رفتم از من تبعیت کنید و اگر کج رفتم مرا کنار بگزارید”[۱۷].
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرماید:“تبعیت کنید و بدعت نکنید به راستی که بی نیاز گشته اید.[۱۸]”[۱۹] و ابن مسعود رضی الله عنه در جای دیگر می فرماید: “میانه روی در سنت بهتر از کوشش در بدعت است.”[۲۰] عثمان الاَزی می گوید: “نزد ابن عباس رضی الله عنه رفتم، به او گفتم: به من توصیه ای کن. فرمود: تقوای الله را داشته باش و استقامت کن، تبعیت کن ولی بدعت نکن.”[۲۱]

آنان حق رسول الله صلی الله علیه وسلم را تمام و کمال و با جان و دل ادا نمودند. از سیرت و راه و روش وی تبعیت کردند. و محبت وی را بر خود و هرچیز گرانبهای دیگر مقدم دانستند. و با جان و مال برای پیروزیش تلاش نمودند.

شخص موفق کسی است که از منهج و راه و روش وی تبعیت کند. نه بر آن بیفزایند و یا از آن بکاهند.

از الله تعالی خواستاریم که محبت خود و رسولش را در قلب هایمان افزایش دهد و ما را با کسانی که از سنت وی پیروی می کنند در روز قیامت محشور نماید. و شفاعت وی را نسیبمان گرداند و از خطاها و گناهانمان چشم پوشی نماید.

درود و سلام الله بر رسول و اصحاب گرامی اش باد.

ترجمه شده: مترجم: ام احمد

[۱] آل عمران:۳۱ [۲] روایت بخاری و مسلم [۳] تفسیر ابن کثیر [۴] روایت طبرانی و آلبانی آن را حسن دانسته است. [۵] جلاء الأفهام [۶] روایت مسلم [۷] روایت بیهقی در کتاب آداب [۸] مفتاح دار السعاده [۹] روایت حاکم [۱۰] روایت احمد [۱۱] روایت مسلم [۱۲] روایت بخاری و مسلم [۱۳] روایت ترمذی و حاکم [۱۴] روایت حاکم و آن را صحیح اسناد دانسته است. [۱۵] روایت سنائی با سند خوب. [۱۶] روایت بخاری و مسلم [۱۷] روایت ابن سعد در طبقات [۱۸] یعنی دین کامل شده است و نیازی به بدعت و نوآوری ندارید. [۱۹] روایت دارمی
[۲۰] روایت حاکم در مستدرک [۲۱] روایت دارمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی