دانــــــلـود تــوحـــــــــید

مـــــرکز دانلود اهـل سنــــت بلـــوچستـــان

بدون تردید یگانه راه سعادت و خوشبختی انسان در دنیا و آخرت اطاعت مطلق از اوامر قرآن و سنت و اجتناب از گناه و معصیت است. تا انسان دست از گناه و معصیت برندارد و ایمان و اعتقادش را از مخالفت دستور خدا و پیغمبرش پاک ننماید و ظاهر و باطن خویش را از خلاف شرع منزه نسازد به سرمنزل مقصود رهنمون نخواهد شد. از این رو پس از ایمان هیچ چیزی به اندازه ترک معصیت اهمیت ندارد، تا آنجا که بدون ترک گناه و معصیت تحصیل فضائل اخلاقی و کسب کمالات بشری غیرممکن است.

خداوند متعال می فرماید: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا» [کهف: ۱۱۰] 
(پس هر کسی که خواهان دیدار خدای خویش است باید که کار شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کسی را شریک نسازد.)
ترس از ارتکاب گناه و آلوده شدن به جرم همان خوف واقعی و در خور شأن انسان است، زیرا چنین ترسی باعث می شود که آدمی از سقوط در پرتگاه گناه و از کیفر اخروی و حتی دنیوی آن مصون بماند. خداوند درباره دوستان مومن خود که از نافرمانی او بیمناک اند چنین می فرماید: «قل إنی أخاف إن عصیت ربی عذاب یوم عظیم» [انعام:۱۵]
(بگو من اگر نافرمانی پروردگارم را بکنم از عذاب روز بزرگ می ترسم.)

آثار شوم گناهان 

ارتکاب گناه در زندگی دنیوی و اخروی انسان اثرات سوء بسیاری دارد. مگر چه چیزی پدر و مادرمان را از بهشت خارج کرد؟ از سرزمین لذت و نعمت و شادی و سرور به سرزمین درد و مصیبت و اندوه و ناراحتی؟ و چه چیز ابلیس را از ملکوت آسمان بیرون راند و طرد نمود و لعنت کرد و ظاهر و باطنش را مسخ ساخت؟ مگر چه چیزی سبب غرق تمام ساکنان زمین گردید و آب حتی قله کوه ها را هم غرق نمود؟ چه چیز سبب تسلط باد بر قوم عاد شد و آنان را بر روی زمین چون تنه پوسیده درختان رها ساخت؟ چه چیزی بر قوم ثمود غرش سهمگین فرستاد، چنان که قلبهایشان از حرکت باز ایستاد و به یکباره همگی مردند؟ چه چیز سرزمین لوط را چنان از زمین بلند کرد که فرشتگان صدای پارس سگ‏های آنان را می شنیدند و سپس آن را بر سرشان واژگون کرد؟ چه چیز بر قوم شعیب ابرهای عذاب را چون ابر باران فرستاد و چون بالای سرشان رسید آتش زبانه کش بر سرشان باراند؟ چه چیز فرعون و قومش را در دریا غرق نمود و روحشان را به جهنم فرستاد؟ چه چیز قارون و مال و ثروتش را در زمین فرو برد؟ و چه چیز بر بنی اسرائیل قومی ستمکار و خون ریز فرستاد که مردان را کشته و زنان و کودکان را به بردگی گرفتند و خانه ها را آتش زدند و اموال را غارت کردند؟ سبب تمامی این مصیبت‏ها و نابودی این ملت‏ها و افراد فقط و فقط معصیت و گناه بوده است.

ادامه مطلب را بخونین...........


۰ نظر 13 Dey 95 ، 23:51
ابوحنظله امراء



نشید ای عمر سرخی رنگ لاله ها از خون توست

...دانلود...




۰ نظر 13 Dey 95 ، 23:46
ابوحنظله امراء

ردیف




مطلع نشید / نام نشید

حجم


لینک دانلود مستقیم


۱




نیاز (شاعر: احمد پوزیده)

۱۰ مگابایت


...دانلود...


۲




انت حبیبی (شاعر: محمد سارانی)

۱۰ مگابایت


...دانلود...


۳




شهسوار مدینه

۸ مگابایت


...دانلود...


۴




الله یا الله *** دارای موسیقی ***

۱۳ مگابایت


لینک دانلود موجود نیست


۵




لیس الغریب ( دو نسخه با کیفیت عالی و پایین)

۴۴ مگابایت

۴ مگابایت


...دانلود...با کیفیت بالا

...دانلود...با کیفیت پایین


۶




پدر ( شاعر: محمد سارانی)

۱۲ مگابایت


...دانلود...

۰ نظر 13 Dey 95 ، 23:18
ابوحنظله امراء


       چهره‌ی واقعی حضرت امیر معاویه

       

ali-moaaweya

     تاریخ پرفراز و نشیب جهان اسلام، همواره شاهد چهرهای ماندگاری درعرصه جهاد، علم عرفان سیاست و ادب بوده است که هریکی در وقت و زمان خود، نقش بیاد ماندنی از خود ایفا کرده است؛ یکی از این راد مردان عرصه‌های جهاد، علم، عرفان، عمل، کاتب وحی و یار جانثار پیامبر اسلام حضرت امیر معاویه است؛ وی خدمات شایانی در برگ‌های زرین تاریخ اسلام  از خود به جا گذاشت و جهان اسلام را مرهون زحمات مخلصانه خود ساخت.

نام و نسب معاویه بن ابی سفیان، طبق روایت صحیح، 5 سال قبل از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در مکه مکرمه تولد یافت. بعضی از مورّخین نیز 7 سال قبل از بعثت را ذکر کرده‌اند و عده‌ای نیز 13 سال قبل از بعثت را تولد ایشان می‌دانند، اما قول راجح همان 5 سال قبل از بعثت است. معاویه رضی الله عنه از طایفه معروف قریش است و نسب ایشان به شرح زیر به عبد بن مناف قریشی می‌رسد.

۰ نظر 13 Dey 95 ، 22:26
ابوحنظله امراء

          

                    حضرت عمر فاروق (رضی الله عنه )


اوّل محرم تاریخ به شهادت رسیدن راد مرد بزرگ تاریخ اسلام، حضرت سیدنا عمر فاروق رضی الله عنه می‌باشد. به همین مناسبت مناسب دیدیدیم ماجرای به شهادت رسیدن ایشان را از صحیح بخاری، کتاب المناقب، حدیث ۳۷۰۰ نقل نماییم. ترجمه و توضیح مختصر برگرفته از درس حضرت شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف حفظه الله می‌باشد.

عمرو بن میمون می‌گوید: پیش از این‌که ضربه‌ای بر حضرت فاروق اعظم وارد بشود، چند روز جلوتر من او را در شهر مدینه دیدم که بر حضرت حذیفه بن یمان و عثمان بن حنیف وا ایستاد و از این دو تا بزرگوار محاسبه نمود؛ زیرا حضرت عمر این دو بزرگوار را فرستاده بود که بروید منطقه‌ی ایران را بررسی کنید که آیا توان پرداخت این خراجی را که ما و شما بر سر آن‌ها مقرر کرده‌ایم، دارند یا این‌که از پرداخت آن عاجزاند؟ اگر زمین‌ها و محصولات کشاورزی فایده‌ی درستی ندهد، این بندگان خدا از کجا مالیات بپردازند، این طور نباشد که بر آن‌ها تعدی و ظلمی پیش بیاید. لهٰذا از آن‌ها پرسید: چه کار کردید، آیا احساس خطر نمی‌کنید که شما بر سرِ زمین‌های آن‌ها آن قدر خراج مقرر کرده‌اید که زمین نتواند از عهده‌ی پرداخت آن بر بیاید؟ زیرا در کشاورزی و محصولی که از زمین بر می‌آید، مقداری بذر، مقداری کرایه‌ی گاو و شخم، مقداری برای آبیاری است و باید مقداری برای خود صاحب زمین بماند تا بتواند تا فصل دیگر امرار معاش بکند. اگر ما آمدیم و نصف یا دو سومش را پرداختیم، پس آن بنده‌ی خدا قیمت بذر را از کجا بدهد؟ کرایه‌ی گاو و شخم زدن را از کجا بدهد؟ کرایه‌ی مزدورها را از کجا بدهد و خودش روزگارش را چه‌طور تا فصل آینده بگذراند؟ می‌بایستی آن مقدار خراج بر سر آن‌ها مقرر کرد که سهم هر یک تمام شده و برایش اضافه بماند تا بتواند مالیاتش را با دلخوشی پرداخت کند.

۰ نظر 13 Dey 95 ، 21:49
ابوحنظله امراء

                                سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه                


عبدالرحمن بن عوف بسیار زیبا سعد بن ابی وقاص را توصیف نموده است او می گوید:

دستان سعد چون چنگال شیراند

« آری سعد شیری بود دربرابر دشمنان خدا.

در جنگ بدر، سعد بن ابی وقاص و برادرش عمیر از خود شهامت جاودانی به یادگار گذاشتند، سعد در آن روز نوجوانی کوچک بود کمی از سن بلوغش گذشته بود هنگامی که پیامبر )صلی الله علیه وسلم( از لشکر مسلمین بازدید به عمل آورد عمیر خودش را مخفی می کرد از ترس اینکه پیامبر )صلی الله علیه وسلم( به سبب کم سنی به او اجازه شرکت در جنگ ندهد، اما پیامبر )صلی الله علیه وسلم( او را دید و او را رد کرد؛عمیر به شدت گریه کرد طوری که دل پیامبر)صلی الله علیه وسلم( به حالش سوخت و به عمیر اجازه شرکت در جهاد و کسب افتخار مبارزه در راه خدا را داد،در این هنگام سعد نگاهی مسرت آمیز به عمیر انداخت.

هر دو با هم برای جهاد در راه خدا حرکت کردند، هنوز جنگ به پایان نرسیده بود که سعد متوجه شد که برادرش عمیر بن ابی وقاص شهید شده است، سعد از خداوند اجر و پاداش عمیر را طلب کرد و صبر پیشه کرد.

در جنگ احد مردم شکست خورده به عقب برگشتند.

تقریباً ده نفر در کنار پیامبر )صلی الله علیه وسلم( باقی مانده بودند، از میان این افراد یکی سعد بن ابی وقاص بود که مقاومت کرد و از پیامبر )صلی الله علیه وسلم( با تیرکمانش محافظت می نمود او هر تیری که می زد یکی از مشرکین را از پای در می آورد.

وقتی پیامبر )صلی الله علیه وسلم( دید که او چنین دقیق تیر اندازی می نماید او را به تیر اندازی بیشتر تشویق نمود و فرمود: »تیر بزن سعد… تیر اندازی کن پدر و مادرم فدایت باد«

سعد در طول زندگی همواره به این جمله پیامبر )صلی الله علیه وسلم( افتخار می کرد و می گفت:

پیامبر )صلی الله علیه وسلم( برای هیچ کس پدر و مادرش را فدا نکرده اما به من این جمله را گفت »پدر و مادرم فدایت باد«.

در جنگ قادسیه سعد قهرمانی دلیر و شجاع بود و با مهارت شگفت انگیزی جنگ را اداره می نمود و سپس از آنجا به سوی مدائن حرکت کرد.

وفات سعد )رضی الله عنه(هفتاد و چند سال از عمر سعد می گذشت تا اینکه در سال پنجاه و هفت هجری به دیار باقی شتافت و جان به جان آفرین تسلیم نمود و در مسجد پیامبر )صلی الله علیه وسلم( براو نماز خوانده شد.

او وصیّت کرده بود تا او را در جبه ای پشمی کفن کنند و گفت من در جنگ بدر همین جبه را پوشیده بودم و با مشرکین می جنگیدم و این را برای چنین روزی مخفی داشته ام.

خداوند از سعد و از تمام یاران پیامبر )صلی الله علیه وسلم( راضی و خشنود باد.

رضی الله عنهم و رضو عنه.

۰ نظر 13 Dey 95 ، 21:42
ابوحنظله امراء

            

                                 عشره مبشره چه کسانی هستند؟

                        عشره مبشره چه کسانی هستند؟

در احادیث زیادی مژده ای بهشت به آن ها داده شده است فقط چند حدیث مشهور را در این مضمون برایتان آورده ایم تا شما (عشره مبشره) را بهتر بشناسید، ناگفته نباید گذاشت که در مورد فضیلت هر کدام کتاب های بزرگی چاپ شده است. که امکان نوشتن آن ها در این مضمون کوتاه محال است… این ها همه از جوانان بودند. و شما بهتر می دانید که، دین مقدس اسلام همیشه به همت جوانان پیشرفت کرده است. امیدوارم جوانان امروزی هم همت نموده جهت گسترش دین مبین اسلام سعی همه جانبه نمایند. و ارزش ها و شعایر دینی خود را احترام بگذارند و جهت اعلای کلمه الله به مانند اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وسلم) جان های خود را قربان کنند تا باشد که در جمع خیر امت قرار بگیریم در غیر آن خداوند این ارزش ها را از نزد شان خواهد گرفت (خدای ناخواسته)

۱ – ابوبکر صدیق رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (خداوند مرا به سوی شما مبعوث کرد شما گفتید تو دروغ می گویی، اما ابوبکر گفت راست می گوید ومرا با جان ومالش یاری داد)، (هیچ کسی را به اسلام دعوت ندادم مگر ابتدا در پذیرفتن دعوتم دچار تردید وشک می شد به جز ابوبکر، هنگامی که او را دعوت دادم چهره اش را برنگرداند ودر حقانیت اسلام شک نکرد).

۲ – عمر بن خطاب رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (بار خدایا هریک از این دومرد، ابوجهل وعمر بن الخطاب را بیشتر دوست داری اسلام را به وسیله او کمک کن)، (من شیطان های انس وجن را می بینم که از عمر فرار می کنند) (پیامبر صلی الله علیه وسلم به عمر رضی الله عنه می گفت: ای فرزند خطاب! سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست شیطان از راهی که تو از آن گذر کنی نخواهد رفت).

۳ – حضرت عثمان بن عفان رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (آیا ازمردی حیا نکنم که فرشتگان از او شرم می کنند)

۴ – حضرت علی ابن ابی طالب رضی الله عنه – خود حضرت علی (رضی الله عنه) فرموده است که « مرا از کتاب خدا بپرسید، چون در قرآن آیه ای نیست مگر این که من می دانم که در شب نازل شده است یا در روز، در کوه نازل شده است یا در دشت» هم چنان علی (رضی الله عنه) می گوید: «پیامبر صلی الله علیه وسلم روز دوشنبه مبعوث شد ومن روز سه شنبه ایمان آوردم»

۵ – ابو عبیده بن جراح رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (هر امتی امینی دارد و امین امت من ابوعبیده بن جراح است)

۶ – زبیر بن عوام رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (هر پیامبری در بهشت یاری دارد وتو ای زبیر یار منی )

۷ – طلحه بن عبید الله – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (هرکس دوست دارد به مردی نگاه کند که روی زمین راه می رود و وظیفه اش را انجام داده به طلحه بن عبیدالله نگاه کند)

۸ – حضرت سعید بن زید رضی الله عنه – سعید بن زید یکی از ده نفری است که پیامبر صلی الله علیه وسلم به بهشتی بودن آن ها گواهی داده است واو را از سابقین واولین و بدری است و از کسانی است که خداوند در قرآن فرموده است من از آن ها و آن ها از من خشنودم

۹ – حضرت عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (عبدالرحمن بن عوف در حالی که به خود پیچیده ونشسته وارد بهشت خواهد شد)

۱۰ – حضرت سعدبن ابی وقاص رضی الله عنه – پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (اکنون مردی از اهل بهشت بر شما وارد می شود)

۰ نظر 13 Dey 95 ، 21:35
ابوحنظله امراء
index


چرا صحابه وارثان پیامبر -صلی الله علیه وسلم- شدند؟

صحابه امتی بودندکه همزمان با رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- می زیستند و به او ایمان آوردند و در اجراء رسالتش با او شریک گشتند. صحابه معصوم نبوده اند و ممکن بود خطایی ازآنها سرزند و برهیچ کدام آنها وحی نازل نگشت، اما آنها تربیت یافته بهترین مکتب اسلامی و فکری جهان و بهترین معلم تاریخ بودند. این بود که از میان مشتی انسان های بی فرهنگ، جاهل، بی سواد و وحشی، که جز ریختن خون یکدیگر کار دیگری نداشتند، امتی پدید آمد که زهد و تقوی و انسانداری آنها در طول تاریخ بی نظیر بود.

۰ نظر 13 Dey 95 ، 21:26
ابوحنظله امراء

                          فضائل عثمان بن عفان (رضی الله عنه)


خطیب: دکتر عبدالمحسن القاسم

حمد وسپاس تنها از آن الله است، او را حمد گفته و از او یاری جسته و آمرزش می‌خواهیم و از بدی‌های خود و کارهای ناشایست به الله پناه می‌بریم. الله هر که را هدایت کند او گمراه‌گری نخواهد داشت و هر که را گمراه سازد وی هدایتگری نخواهد یافت و گواهی می‌دهم که معبود به حقی نیست جز الله که واحد و بی‌شریک است و گواهی می‌دهم که محمد بنده و پیامبر اوست. درود و سلام بسیار خداوند بر او و اهل بیت و یاران او باد.

اما بعد:

ای بندگان خداوند، تقوای او را آنگونه که شایستهٔ اوست پاس دارید و به ریسمان محکم اسلام چنگ زنید.

ای مسلمانان:

خداوند برای این امت بهترین پیامبران را برگزید و برای یاری این پیامبر نیز بهترین مردان امتش را انتخاب کرد که هرگز به مانند آنان نه در گذشته و نه در آینده نخواهد آمد. مردانی که خداوند به واسطهٔ ایمان و اخلاص و یاری دادن پیامبر و صداقتی که داشتند گناهانشان را آمرزید و جایگاهشان را والا گرداند و رضایت خود را از آنان اعلام نمود. خداوند عزوجل می‌فرماید:

{وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا} [توبه: ۱۰۰]

(و سبقت‌جویان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردند، الله از آنان خشنود گردید و آنان از او خشنود گردیدند و برای آنان بهشت‌هایی را آماده ساخته است که از زیر آن‌ رودهایی روان است که برای ابد در آن جاودان خواهند بود)

۰ نظر 13 Dey 95 ، 21:20
ابوحنظله امراء

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد

                                              وگر پنهان کنم  ترسم که مغز  استخوان سوزد

خواهر و برادر دینی من!

مساله ارتباط با همدیگر مسئاله ای غیر قابل انکار است و ما نمی توانیم بگوئیم که کسی از ما بدون داشتن رابطه با دیگری می تواند به زندگی خود ادامه دهد، همه ما به داشتن ارتباط با اطرافیان نیازمندیم اما چه ارتباطی؟

همه افراد به گونه ای متفاوت با یکدیگر در ارتباط هستند، این ارتباط یا بخاطر مشغله کاری است، با روابط خانوادگی، یا برای رفع نیازهای زندگی، یا تعلیم و تعلم و یا محبت و دوستی و…

ارتباط و تعاملها دارای هدف خاصی هستند، یعنی هر کدام از ما برای رسیدن به هدف خاصی مجبور به برقراری این تعامل شده ایم؛ مثلا برای گذران زندگی مجبوریم در اداره یا موسسه ای برای دریافت مخارج زندگی برای افرادی کاری کنیم و با آنها در ارتباط باشیم، برای فراگیری بعضی از علوم و فنون با افرادی تحت عنوان تعلیم دهنده و هم درسی تعامل داشته باشیم، برای بقای زندگی گاهی نیاز به پزشک و طبیب داریم، برای رفع پاره ای از مشکلات ممکن است به مقامات قضایی نیاز پیدا کنیم، گاهی به یه نفر نیاز داریم تا بتوانیم صمیمانه و بدون از تعارف درباره بعضی چیزها صحبت کنیم و…

داشتن روابط و تعامل با افرادی که در جامعه ما زندگی می کنند می تواند نقش مهمی در زندگی ما ایفا کند. اما آیا ما می توانیم با همه و با یه شیوه رابطه برقرار کنیم؟

چگونه می توان در جامعه با داشتن روبط سالم زندگی کرد؟

آیا همه ی ارتباطها و تعاملات سالم و به نفع ما هستند یا روبط پرخطر هم وجود دارد؟

خواهر و برادر دینی من! دراینکه تعاملات اجتماعی اهمیت بسزایی در زندگی ما دارد هیچ شکی وجود ندارد و دین مبین اسلام هم به آن اهمیت داده است، اما در برقراری ارتباط با دیگران شرایط وضوابطی وجود دارد که نمی توانیم آن ها را نادیده بگیریم، ما نمی توانیم با همه به یک شیوه برخورد کنیم و رابطه داشته باشیم، بعضی روابط صمیمی تر و بعضی سردتر است، نباید فراموش کنیم که پدر و مادر ما برده و زیر دست نیستند و ما اجازه نداریم مثل یک برده با آن ها رفتار کنیم، رئیس ما دوست صمیمی ما نیست که بتوانیم با او شوخی کنیم و سربه سرش بگذاریم.

روابط ما تحت تاثیر گذشت زمان، فرهنگ، اعتقادات افراد، جنسیت و سن و سال افراد قرار می گیرد.

داشتن ارتباط و تعامل با همه افراد به یک صورت برای ما نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت، بعضی روابط می تواند آثار سوئی برای ما به دنبال داشته باشد و تبدیل به یک رابطه سوء و پرخطر باشد!

یکی از این روابط پر خطر، روابط دختر و پسر امروزی جامعه است که متاسفانه همه روزه قربانی های روبه بالایی می دهد!

غیر از فرهنگ منحرف غرب آن هم در دهه های اخیر، در تمامی فرهنگ ها و ملت ها، ارتباط میان زن و مرد بیگانه کم وبیش نابهنجار و غیرمتعارف شمرده می شود. از اقوام باستانی گرفته تا ادیان گوناگون و جوامع بشری امروزی، هرکدام قوانین و ضوابطی را برای ارتباط بین زن و مرد درنظر می گیرند و تعامل خارج از آن ضوابط را ممنوع می دانند. دین زندگی آموز اسلام نیز در این زمینه احکام و مرزهای ویژه ای ترسیم کرده است. اسلام روابط بین دوجنس مخالف را در چارچوب خانواده جایز و خارج از آن را سبب انحراف اخلاقی و فساد فردی و اجتماعی می داند. البته این سخن به معنای عدم حضور اجتماعی زنان و ارتباط های متعارف و ضروری کاری، علمی، فرهنگی و… نیست. بلکه در مواردی است که رابطه زن و مرد بیگانه از روابط عادی خارج شده و به سوی دوستی و گفت وگوهای طولانی کشیده شود.

                              خواهر و برادر دینی من!

هوشیار باشید!

ما میخواهیم خلاصه ای از آنچه در این دوستی ها و روابط اتفاق می افتد را برای شما بازگو کنیم؛ این تنها کاری است که می توانیم برای خواهران و برادران دینی خود انجام دهیم، به امید اینکه گامی موفق در راستای حفظ عفت و کرامت انسانی برداشته شود. به امید آن روز

تا پایان با ما باشید.

رابطه دختر و پسر:

رابطه ای صمیمانه بین دو جنس مخالف که درآن عشق و علاقه خاصی وجود دارد و با وجود این پنهانی است یعنی این رابطه(صحبتها، تماسها وقرار ملاقتها) را از بقیه مخفی نگه می دارند.

این نوع رابطه بین دونفر با هدف خاصی شکل می گیرد، اغلب قربانی های این گونه روابط دختران ساده می باشند اما ناگفته نماند که همیشه اینطور نیست چه بسا گاهی اوقات پسران قربانی این روابط می شوند.

دوستی دختر وپسر حالتهای مختلفی دارد، به چند نمونه که در زیر آمده توجه کنید:

* برخی دخترها می‌دانند که پسرها قصد ازدواج ندارند و پسرها نیز علناً به طرف مقابلشان می‌گویند که قصدشان از این دوستی برای شناخت و ازدواج نیست. آنها فقط برای خوش‌گذرانی باهم شریک جنسی و دوست می‌شوند و به‌ این طریق می‌خواهند از تنهایی دوران مجردی فرار کنند.

*  بعضی از دخترها حاضر به دوستی با این قبیل پسرها هستند و قصدشان را از این رابطه، تخلیه احساسات و ارضای غیراخلاقی جنسی خودشان معرفی می‌کنند. آنها گمان می‌کنند هر‌کاری که غریزه‌شان بخواهد، می‌توانند بکنند و می‌گویند: شوهر آینده‌مان از کجا خواهد فهمید که ما در گذشته روابط جنسی داشته‌ایم؟ تا آنجا که بتوانند، با جنس مخالف رابطه برقرار می‌کنند، ضمن اینکه مخارج خوش‌گذرانی خود را از طریق تن‌فروشی تأمین می‌کنند و به‌اصطلاح، با یک تیر دو نشان می‌زنند. آنها با خود می‌گویند بعد از ازدواج، این‌طور روابط را کنار خواهیم گذاشت. ولی نمی‌دانند حتی اگر هم بخواهند، دوست‌پسرشان از این روابط، به‌ این سادگی‌ها ـ بعد از ازدواج آنها نخواهند گذشت. اتفاقاً می‌گویند اکنون موانع هم از میان برداشته شده و وقت برداشت محصول نقشه‌های شوم گذشته‌مان است‌. چراکه برخی از پسرها خیلی زرنگ هستند و بیشتر برای بعد از متأهل‌شدن دختر برنامه‌ریزی می‌کنند؛ در دوران دوستی از او عکس یا فیلم تهیه می‌کنند و این مدارک را برای بعد از ازدواج دخترها به‌منظور اخاذی جنسی نگه می‌دارند و در وقت مناسب طی تماسی با دختر، تهدید می‌کنند که اگر با آنها رابطه جنسی برقرار نکند، عکس، فیلم و یا صدای ضبط‌شده او را به همسرش می‌دهند. فاش‌شدن این موضوع عواقب وحشتناکی را برای دختر در پی خواهد داشت. باعث می‌شود زندگی مشترک او نابود و در بین فامیل آبرویش از بین برود و به دلیل خیانتش، برای ازدواج مجدد، به‌ سراغش نخواهد رفت.
اینجاست که دختر به‌رغم میل باطنی، برای فاش‌نشدن رابطه دوران مجردی‌اش، به رابطه جنسی با دوست‌پسر قبلی‌اش تن می‌دهد و خیانت آن دختر مجدداً در دوران متأهلی رقم می‌خورد. فاش‌شدن این خیانت مجدد، ممکن است خودکشی دختر را به دنبال داشته باشد.

*  در بین دخترها کسانی هستند که از سادگی و پاکی بعضی از پسرها سوء‌استفاده و آنها را در دام عشق پوشالی خودشان گرفتار می‌کنند. هر روز به بهانه‌های مختلف از جمله سالگرد تولد، جشن تولد فلان دوست، خرید لوازم آرایشی ـ بهداشتی، خوش‌گذرانی در کافی‌شاپ، خرید کارت شارژ موبایل و… شروع به خالی‌کردن جیب پسرها می‌کنند. این کار آنها هم بدون هزینه نیست و باید در عوض نیازهای جنسی پسر را برآورده کنند؛ که آن‌هم به قیمت از‌دست‌دادن نجابتشان تمام می‌شود.

*تعداد اندکی از پسرها با نشان‌دادن جسارت، محبت، عشق پاک و… همه عمرشان را به‌پای معشوقشان می‌گذارند.
تعداد این دسته از افراد، خیلی کم است، چون پسرها اگر واقعاً کسی را دوست داشته باشند، با او دوست نمی‌شوند، سعی می‌کنند با آنکه دوستش دارند ازدواج کنند. در این گروه هم آفاتی وجود دارد، در برخی از موارد دخترها با دیدن یک پسر خوش‌ تیپ‌تر، شیفته می‌شوند و به پسر عاشق‌پیشه پشت می‌کنند. برای همین به وفادار ماندن این دخترها هم نمی‌شود اعتماد کرد. بعضی از دخترها نیز در دوستی با پسری که قصد شناخت برای ازدواج دارد، همان رفتاری را بروز می‌دهند که انگار در میهمانی هستند.

*دخترها و پسرها برای کسب تجربه و مهارت در زندگی باهم دوست می‌شوند، ولی نمی‌دانند که همیشه اولین تجربه‌ها هستند که به یاد می‌مانند. آنها تجربه‌های به یادماندنی را با فرد بیگانه‌ای تجربه می‌کنند نه با بهترین یارشان.آن چیزی که از یاد این دختران و پسران فراموش شده، جایگاه تعهد و وفاداری به همسر آینده‌شان است. آنها این موضوع را باید بدانند که اگر می‌خواهند همسر آینده‌شان هم متعهد باشد و به آنها وفادار بماند، باید خودشان هم متقابلاً به آنها وفادار باشند.

۰ نظر 13 Dey 95 ، 21:04
ابوحنظله امراء