مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
خواهر و برادر دینی من!
مساله ارتباط با همدیگر مسئاله ای غیر قابل انکار است و ما نمی توانیم بگوئیم که کسی از ما بدون داشتن رابطه با دیگری می تواند به زندگی خود ادامه دهد، همه ما به داشتن ارتباط با اطرافیان نیازمندیم اما چه ارتباطی؟
همه افراد به گونه ای متفاوت با یکدیگر در ارتباط هستند، این ارتباط یا بخاطر مشغله کاری است، با روابط خانوادگی، یا برای رفع نیازهای زندگی، یا تعلیم و تعلم و یا محبت و دوستی و…
ارتباط و تعاملها دارای هدف خاصی هستند، یعنی هر کدام از ما برای رسیدن به هدف خاصی مجبور به برقراری این تعامل شده ایم؛ مثلا برای گذران زندگی مجبوریم در اداره یا موسسه ای برای دریافت مخارج زندگی برای افرادی کاری کنیم و با آنها در ارتباط باشیم، برای فراگیری بعضی از علوم و فنون با افرادی تحت عنوان تعلیم دهنده و هم درسی تعامل داشته باشیم، برای بقای زندگی گاهی نیاز به پزشک و طبیب داریم، برای رفع پاره ای از مشکلات ممکن است به مقامات قضایی نیاز پیدا کنیم، گاهی به یه نفر نیاز داریم تا بتوانیم صمیمانه و بدون از تعارف درباره بعضی چیزها صحبت کنیم و…
داشتن روابط و تعامل با افرادی که در جامعه ما زندگی می کنند می تواند نقش مهمی در زندگی ما ایفا کند. اما آیا ما می توانیم با همه و با یه شیوه رابطه برقرار کنیم؟
چگونه می توان در جامعه با داشتن روبط سالم زندگی کرد؟
آیا همه ی ارتباطها و تعاملات سالم و به نفع ما هستند یا روبط پرخطر هم وجود دارد؟
خواهر و برادر دینی من! دراینکه تعاملات اجتماعی اهمیت بسزایی در زندگی ما دارد هیچ شکی وجود ندارد و دین مبین اسلام هم به آن اهمیت داده است، اما در برقراری ارتباط با دیگران شرایط وضوابطی وجود دارد که نمی توانیم آن ها را نادیده بگیریم، ما نمی توانیم با همه به یک شیوه برخورد کنیم و رابطه داشته باشیم، بعضی روابط صمیمی تر و بعضی سردتر است، نباید فراموش کنیم که پدر و مادر ما برده و زیر دست نیستند و ما اجازه نداریم مثل یک برده با آن ها رفتار کنیم، رئیس ما دوست صمیمی ما نیست که بتوانیم با او شوخی کنیم و سربه سرش بگذاریم.
روابط ما تحت تاثیر گذشت زمان، فرهنگ، اعتقادات افراد، جنسیت و سن و سال افراد قرار می گیرد.
داشتن ارتباط و تعامل با همه افراد به یک صورت برای ما نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت، بعضی روابط می تواند آثار سوئی برای ما به دنبال داشته باشد و تبدیل به یک رابطه سوء و پرخطر باشد!
یکی از این روابط پر خطر، روابط دختر و پسر امروزی جامعه است که متاسفانه همه روزه قربانی های روبه بالایی می دهد!
غیر از فرهنگ منحرف غرب آن هم در دهه های اخیر، در تمامی فرهنگ ها و ملت ها، ارتباط میان زن و مرد بیگانه کم وبیش نابهنجار و غیرمتعارف شمرده می شود. از اقوام باستانی گرفته تا ادیان گوناگون و جوامع بشری امروزی، هرکدام قوانین و ضوابطی را برای ارتباط بین زن و مرد درنظر می گیرند و تعامل خارج از آن ضوابط را ممنوع می دانند. دین زندگی آموز اسلام نیز در این زمینه احکام و مرزهای ویژه ای ترسیم کرده است. اسلام روابط بین دوجنس مخالف را در چارچوب خانواده جایز و خارج از آن را سبب انحراف اخلاقی و فساد فردی و اجتماعی می داند. البته این سخن به معنای عدم حضور اجتماعی زنان و ارتباط های متعارف و ضروری کاری، علمی، فرهنگی و… نیست. بلکه در مواردی است که رابطه زن و مرد بیگانه از روابط عادی خارج شده و به سوی دوستی و گفت وگوهای طولانی کشیده شود.
خواهر و برادر دینی من!
هوشیار باشید!
ما میخواهیم خلاصه ای از آنچه در این دوستی ها و روابط اتفاق می افتد را برای شما بازگو کنیم؛ این تنها کاری است که می توانیم برای خواهران و برادران دینی خود انجام دهیم، به امید اینکه گامی موفق در راستای حفظ عفت و کرامت انسانی برداشته شود. به امید آن روز
تا پایان با ما باشید.
رابطه دختر و پسر:
رابطه ای صمیمانه بین دو جنس مخالف که درآن عشق و علاقه خاصی وجود دارد و با وجود این پنهانی است یعنی این رابطه(صحبتها، تماسها وقرار ملاقتها) را از بقیه مخفی نگه می دارند.
این نوع رابطه بین دونفر با هدف خاصی شکل می گیرد، اغلب قربانی های این گونه روابط دختران ساده می باشند اما ناگفته نماند که همیشه اینطور نیست چه بسا گاهی اوقات پسران قربانی این روابط می شوند.
دوستی دختر وپسر حالتهای مختلفی دارد، به چند نمونه که در زیر آمده توجه کنید:
* برخی دخترها میدانند که پسرها قصد ازدواج ندارند و پسرها نیز علناً به طرف مقابلشان میگویند که قصدشان از این دوستی برای شناخت و ازدواج نیست. آنها فقط برای خوشگذرانی باهم شریک جنسی و دوست میشوند و به این طریق میخواهند از تنهایی دوران مجردی فرار کنند.
* بعضی از دخترها حاضر به دوستی با این قبیل پسرها هستند و قصدشان را
از این رابطه، تخلیه احساسات و ارضای غیراخلاقی جنسی خودشان معرفی میکنند.
آنها گمان میکنند هرکاری که غریزهشان بخواهد، میتوانند بکنند و
میگویند: شوهر آیندهمان از کجا خواهد فهمید که ما در گذشته روابط جنسی
داشتهایم؟ تا آنجا که بتوانند، با جنس مخالف رابطه برقرار میکنند، ضمن
اینکه مخارج خوشگذرانی خود را از طریق تنفروشی تأمین میکنند و
بهاصطلاح، با یک تیر دو نشان میزنند. آنها با خود میگویند بعد از
ازدواج، اینطور روابط را کنار خواهیم گذاشت. ولی نمیدانند حتی اگر هم
بخواهند، دوستپسرشان از این روابط، به این سادگیها ـ بعد از ازدواج آنها
نخواهند گذشت. اتفاقاً میگویند اکنون موانع هم از میان برداشته شده و وقت
برداشت محصول نقشههای شوم گذشتهمان است. چراکه برخی از پسرها خیلی زرنگ
هستند و بیشتر برای بعد از متأهلشدن دختر برنامهریزی میکنند؛ در دوران
دوستی از او عکس یا فیلم تهیه میکنند و این مدارک را برای بعد از ازدواج
دخترها بهمنظور اخاذی جنسی نگه میدارند و در وقت مناسب طی تماسی با دختر،
تهدید میکنند که اگر با آنها رابطه جنسی برقرار نکند، عکس، فیلم و یا
صدای ضبطشده او را به همسرش میدهند. فاششدن این موضوع عواقب وحشتناکی را
برای دختر در پی خواهد داشت. باعث میشود زندگی مشترک او نابود و در بین
فامیل آبرویش از بین برود و به دلیل خیانتش، برای ازدواج مجدد، به سراغش
نخواهد رفت.
اینجاست که دختر بهرغم میل باطنی، برای فاشنشدن رابطه دوران مجردیاش، به
رابطه جنسی با دوستپسر قبلیاش تن میدهد و خیانت آن دختر مجدداً در
دوران متأهلی رقم میخورد. فاششدن این خیانت مجدد، ممکن است خودکشی دختر
را به دنبال داشته باشد.
* در بین دخترها کسانی هستند که از سادگی و پاکی بعضی از پسرها سوءاستفاده و آنها را در دام عشق پوشالی خودشان گرفتار میکنند. هر روز به بهانههای مختلف از جمله سالگرد تولد، جشن تولد فلان دوست، خرید لوازم آرایشی ـ بهداشتی، خوشگذرانی در کافیشاپ، خرید کارت شارژ موبایل و… شروع به خالیکردن جیب پسرها میکنند. این کار آنها هم بدون هزینه نیست و باید در عوض نیازهای جنسی پسر را برآورده کنند؛ که آنهم به قیمت ازدستدادن نجابتشان تمام میشود.
*تعداد اندکی از پسرها با نشاندادن جسارت، محبت، عشق پاک و… همه عمرشان را بهپای معشوقشان میگذارند.
تعداد این دسته از افراد، خیلی کم است، چون پسرها اگر واقعاً کسی را دوست
داشته باشند، با او دوست نمیشوند، سعی میکنند با آنکه دوستش دارند ازدواج
کنند. در این گروه هم آفاتی وجود دارد، در برخی از موارد دخترها با دیدن
یک پسر خوش تیپتر، شیفته میشوند و به پسر عاشقپیشه پشت میکنند. برای
همین به وفادار ماندن این دخترها هم نمیشود اعتماد کرد. بعضی از دخترها
نیز در دوستی با پسری که قصد شناخت برای ازدواج دارد، همان رفتاری را بروز
میدهند که انگار در میهمانی هستند.
*دخترها و پسرها برای کسب تجربه و مهارت در زندگی باهم دوست میشوند، ولی نمیدانند که همیشه اولین تجربهها هستند که به یاد میمانند. آنها تجربههای به یادماندنی را با فرد بیگانهای تجربه میکنند نه با بهترین یارشان.آن چیزی که از یاد این دختران و پسران فراموش شده، جایگاه تعهد و وفاداری به همسر آیندهشان است. آنها این موضوع را باید بدانند که اگر میخواهند همسر آیندهشان هم متعهد باشد و به آنها وفادار بماند، باید خودشان هم متقابلاً به آنها وفادار باشند.
۰ نظر
13 Dey 95 ، 21:04